دل نوشته های سعید تاجیک

متن مرتبط با «اشعار کوفه و اسارت» در سایت دل نوشته های سعید تاجیک نوشته شده است

ولادت پیغمبر (ص) و امام صادق (ع)

  • سلام اي نقطه ي پرگارِ هستيسلام اي گرميِ بازارِ هستيسلام اي نمكِ بزمِ رسالتسلام اي نُقلِ مجلسِ نبوّتتو هستي سفره دارِ دينِ اسلامتويي بُنيانگذارِ دينِ اسلامشروعِ عشقي و پايانِ عشقييگانه صاحبِ قرآنِ عشقيتويي سر لوحه ي يكتاپرستيتويي شيرازه ي ديوانِ هستيبه تارِ مويِ تو يوسُف دخيل استبرادرْ خوانده ي تو جبرييل استبه رويِ حلقه ي هستي ؛ نگينيتو اُلگويِ اميرَالمؤمنينيعَبايت جانمازِ عرشيان استمَزارت سجده گاهِ فَرشيان استتو مَعروفي ميانِ آسِمان ها كه هستي پدرِ حضرتِ زهرابه غير از تو كه ألحق بي قريني ...كه دارد مِثلِ حيدر ، جانشيني !؟ميانِ أنبياء ، تو نورِ عينيكه جدّ حَسَنِين و زينَبِينيتو ضربُ المَثَلِ پيغمبراني ...كه جدّ مهديِ صاحبْ زمانيچنان كه مكتبِ تو تا ندارد ...رييسِ مذهبِ تو تا نداردفَلك زيرِ پَرِ جعفرِ صادقمَلك مُستَمِعِ منبرِ صادقتمامِ دينِ تو مديونِ صادقخدايِ تو بُود ممنونِ صادقز ( قالَ الصّادق ) إحيا شده اسلامز نامِ او مُداوا شده اسلامبُوَد او باعثِ عزّتِ شيعهبُوَد او بانيِ هيئتِ شيعهكلامِ او سراسر شور و شين استكلاسِ او پُر از يادِ حسين استمسيرِ روضه اش خورده به زهراشده او وارثِ غربتِ مولاگُريزِ روضه اش خورده به زينبدَويده چون رقيّه ! پىِ مَركب + نوشته شده در  جمعه هفتم مهر ۱۴۰۲ساعت 21:26&nbsp توسط سعید تاجیک  |  بخوانید, ...ادامه مطلب

  • يا رسول الله (ص)

  • آمدی تا که بگویی به همه ...دستگیرِ همه بودن ؛ زیباستنبیَ الله زیاد است ، ولی ...پدرِ فاطمه بودن ؛ زیباست + نوشته شده در  شنبه هشتم مهر ۱۴۰۲ساعت 17:52&nbsp توسط سعید تاجیک  |  بخوانید, ...ادامه مطلب

  • #طوفان الأقصىٰ

  • پيرِ ما گفت با اهالىِ تَذليل:نيست ٢٥ سالِ بعد، اسراييلدارد انگار، از كمانِ الأقصىٰ …به تل آويو رها مى شود سِجّيل + نوشته شده در  یکشنبه شانزدهم مهر ۱۴۰۲ساعت 8:25&nbsp توسط سعید تاجیک  |  بخوانید, ...ادامه مطلب

  • تقديم به زيارت اوّلى هاى اربعين

  • گرچه گذشت خيلى زود، اين اوّلين زيارتچه خوب و دلنشين بود، اين اوّلين زيارتنميره از خاطرم، قدم قدم تا حرمشمارشِ هر عمود، اين اوّلين زيارتيه حسّ موندِگاره، اين اوّلين زيارتتولّدِ دوباره، اين اوّلين زيارتبا مددِ ثارالله، هر اربعين ايشااللهمنو حرم مياره، اين اوّلين زيارت + نوشته شده در  جمعه هفدهم شهریور ۱۴۰۲ساعت 1:40&nbsp توسط سعید تاجیک  |  بخوانید, ...ادامه مطلب

  • ولادت حضرت صاحب الزمان(عج)

  • اي دو عالَم فرشِ زيرِ پايِ توشهرِمان آذين شده برايِ توهر صدايي مي رسد از هر طرفغير از آن صدايِ آشِنايِ توچارده قرن است در قابِ فَلك ...نيست عكسِ چهره ي زيبايِ توچارده قرن است ، از گناهِ ما ...به عقب افتاده ماجرايِ توچوبْ خطّ ِ جمعه هامان پُر شده ...از خيالِ سبزِ جمعه هايِ توبس كه تو ( امروز و فردا ) مي كُني ...پُر شده امروزم از فردايِ تودفترِ ( حضور ، غيابِ ) عاشقي ...پُر شده از غيبتِ كُبرايِ توچارده قرن است ، ما منتظريم ...كه به سر آيد شبِ يلدايِ توچارده قرن است پيدا نشده ...سيصد و اَندي نفر ، برايِ توآخَر اي راز و نيازِ دل ؛ بياتكسوارِ يكّه تازِ دل ؛ بيااي زمين و آسِمان ، منتظرتاي غريبانِ جهان ، منتظرتسالها رفت و خبر از تو نشدمانده ساعتِ زمان ، منتظرتفاطميّه و محرّم و صفر ...مِثلِ ماهِ رمضان ، منتظرتاي بهارِ ابديّ ِ فاطمه ...هست هر فصلِ خزان ، منتظرتمرتضي ندبه برايت خوانَد و ...فاطمه ، سينه زنان ، منتظرتبي حرم ؛ از تو حرم مي خواهد و ...بي كفن ؛ رويِ سَنان ، منتظرتزينبِ دل خسته ؛ مانده سالها ...در حرم ، قامت كمان ، منتظرتمانده آن پيرِ سه ساله ي حسين ...در خرابه ، نگران ، منتظرتمسجد و حرم بُود منتظرتساقي و عَلم بُود منتظرتاي به رُخ پرده كشيده ؛ باز گرديوسُفِ پنهان ز ديده ؛ باز گرداز غمت اي حضرتِ ليلا ؛ دگر ...اين دلِ مجنون ، بُريده ؛ باز گردالتيامِ زخم هايِ فاطمه ...جانِ آن قامت خميده ؛ باز گردوارثِ غربت و غيرتِ عليوقتِ آمدن رسيده ؛ بازگردشاهدِ كوچه صدايت مي زند ...انتقامِ آن ( كشيده ) باز گردگوش كُن ؛ دارد صدايت مي زند ...رگِ حلقومِ بُريده ؛ باز گردجانِ آن طفلي كه در ظهرِ عطش ...شير از تير ؛ مَكيده ...؛ باز گردپرده ي حُرمتِ عمّه ي تو را ...چشمِ بي حيا دَريده ! باز گرداي أبال, ...ادامه مطلب

  • ولادت قمر بنی هاشم(ع)

  • سوّمين شيرِ نَرِ شيرِ خدايي ، عبّاسدانش آموزِ كلاسِ مجتبايي ، عبّاسهيَجان و ضرَبانِ نينوايي ، عبّاسهمه ي آرامشِ كرب و بلايي ، عبّاسمقتدايِ تو حسين و مرجعِ تو زينب استروزِ ميلادِ تو ميلادِ خدايِ ادب استآمديّ و حضرتِ اُمُّ البنين شاد شدهخوردنِ مِي فقط از دستِ تو آزاد شدهعاشقِ رويِ تو هر ( شيرين و فرهاد ) شدههر كه شد شاگردِ تو ، يك شبه اُستاد شدهبه علي ( حيدرِ كرّار ) شدن مي آيدبه تو ( عبّاسِ علمدار ) شدن مي آيدمِهر و مَه از ديدنَت آب شود ، حق داردعشق از عشقِ تو بي تاب شود ، حق داردعكسِ تو در آسِمان قاب شود ، حق دارداشكِ چَشمِ تو مِيِ ناب شود ، حق داردآسِمان بر تو زمين گير شود ، حق داردكهكشان بر تو به زنجير شود ، حق دارداي جگر دار ترين زاده ي حيدر ، عبّاساي هنرجويِ تو صد ( مالكِ اَشتر ) عبّاساي تو از دايره ي سخن فراتر ، عبّاساي تو را مادرِ اربابِ تو مادر ، عبّاسبه تو سقّا شدن و دريا شدن مي آيد( عبدِ صالح ) شدن و آقا شدن ، مي آيدپهلوان هستي و ويران گَري ات ، زبانزد استنحوه ي جنگيدنِ حيدري ات ، زبانزد استاي دلآورِ علي ؛ دلبري ات زبانزد استبه خدا تربيتِ مادري ات زبانزد استتويي آن كوهِ نمك كه از عسل شيرين تر استخرجِ تو كرده خدا هر چه كه ذوق و هنر استتا ز تن دو دستِ آب آورَت افتاد زمين ...شيشه ي عُمرِ علي اصغرَت افتاد زمينتا ز سر روسريِ خواهرت افتاد زمين ...همه ديدند ز نيزه سرَت افتاد زمينبي تو آنچه كه نبايد بشود ! رُخ دادهبي تو آن سه ساله زيرِ دست و پا افتاده + نوشته شده در  جمعه پنجم اسفند ۱۴۰۱ساعت 14:39&nbsp توسط سعید تاجیک  |  بخوانید, ...ادامه مطلب

  • ولادت حضرت على اكبر(ع)

  • جوانِ لشگرِ كرب و بلايينگينِ حلقه ي خونِ خداييجوانيّ عليّ مرتَضاييتو استادِ بِلالِ مصطفاييتو پيغمبر ترين حيدرِ عشقيتو لب تشنه ترين كوثرِ عشقيپُر از غيرتي و پُر از شجاعتقيامت قامتي ، قامت قيامتبه قدّ و قامت و سيرت و صورت ...به عبّاسِ علي داري شباهتميانِ رزمَت اعجازِ أبالفضلتويي شاگردِ مُمتازِ أبالفضلتو هستي نورِ چَشمانِ حسين و ...تو هستي ميوه ي جانِ حسين و ...تو هستي قلبِ قرآنِ حسين و ...تويي يوسُفِ كنعانِ حسين و ...يَلِ بالا بُلندِ اُمِّ ليلابرادر زاده ي زينبِ كبريتو شيري از نژادِ شيرِ عشقيشبيهِ مادرِ اَميرِ عشقيجوان هستي وليكن پيرِ عشقيمَهِ خورشيدِ عالَمگيرِ عشقيسرِ زُلفَت به دوشِ عرشِ اَعلاستخُروشِ تو خُروشِ حق تعالاستتو فصلِ سُرخي از تقويمِ عشقيتو از روزِ ازل ، تقديمِ عشقيتمامِ معنيِ تسليمِ عشقيتو اسماعيلِ ابراهيمِ عشقيتو روحِ نوحِ كَشتيّ نجاتيتو يَحيايِ جوانِ كائناتيمُناجاتَت مُناجاتِ حسينيعباداتَت عباداتِ حسينيجوانِ عشق و مرآتِ حسينيسراپا جلوه ي ذاتِ حسينيتو آقا زاده ي آقايِ عشقيعصايِ پيريِ مولايِ عشقيگرفتارِ بلا شد پيكرِ توپُر از تيرِ جفا شد پيكرِ توشبيهِ بوريا شد پيكرِ توحسابي نخ نما شد پيكرِ توز هم پاشيده شد اعضايت آقازمين گيرِ تو شد بابايت آقا + نوشته شده در  پنجشنبه یازدهم اسفند ۱۴۰۱ساعت 19:7&nbsp توسط سعید تاجیک  |  بخوانید, ...ادامه مطلب

  • شهادت موسي ابن جعفر(ع)

  • باب الحوائج باشد و باب المراد استدر خاکِ ایران یادِگارِ او زیاد استدر کاظمینی که بُود همتایِ مشهد ...همسایه ی دیوار به دیوارِ جواد استاز دستِ زندانبانِ او ، ای دادِ بیدادبر لب رسیده جانِ او ، ای دادِ بیدادیادِ تنورِ خولی می اندازد او‌ را ...تاریکیِ زندانِ او ، ای دادِ بیدادمعصومه را از ديدنَش مأيوس كردندزنجيرها را با تنَش مأنوس كردندهم جايِ افطاري به او ( شلاّق ) دادندهم پيشِ رويَش صحبتِ ناموس كردند !هم حُرمتِ ( یا ربّنایش ) را شکستندهم استخوانِ ( دست و پایش ) را شکستندمانندِ زینب از یهودی لطمه خوردهمِثلِ رقیّه دنده هایش را شکستندشوریده حال و تنِ پامال ، در سیَه چال ...هر شب مسیرِ روضه اش خورده به گودالدلتنگِ معصومه که می شد گریه می کرد ...با روضه ی معجر و گوشواره و خلخالوقتی که تشییعَش به یک در خورده پیوند ...یعنی که روضه اش به مادر خورده پیوندوقتی رضا آمد به بالینَش ؛ یقیناً ...یعنی که روضه اش به اکبر خورده پیوندحالا که اختیارِ شعر از دست رفته ...رشته ی روضه اش به اصغر خورده پیوندحالا که حال و روزِ روضه اینچنین شد ...قافیه با ( خنجر و حنجر ) خورده پیوند + نوشته شده در  پنجشنبه بیست و هفتم بهمن ۱۴۰۱ساعت 15:42&nbsp توسط سعید تاجیک  |  بخوانید, ...ادامه مطلب

  • ولادت حضرت امیر (ع)

  • ولادت مولود کعبه:رو کُنَد امشب خدا تاىِ خودَشپرده بردارد ز سيماىِ خودَشاو كشيده روىِ بومِ دلبرى …طرحى از چهره ى زيباىِ خودَشآن گُلِ بى عيب، رو كرده گُلى …كه دهد بوىِ دل آراىِ خودَشهمه ى خود را عيان كرده خدا …در همين عالىِ أعلاىِ خودَشاو براى پاسخِ ذهنِ بشر …با على پُر ميكند جاىِ خودَشآن زمانى كه ندانم چه زمان …آفريده ألمُثنّاىِ خــودَشآفريده حضرتِ عشق آفرين …همسرى براىِ زهراىِ خودَشآن چنان او را نمونه آفريد …كس نمي داند چگونه آفريدكس نمي داند خدا يا بشر استيك تنه از همه ى خلقت سر استهرچه گوييم از على، كم گفته ايمكه على از دركِ ما بالاتر استقِدمَتِ خلقتِ اين جغرافيا …كمتر از قِدمتِ نورِ حيدر استغيرِ پيغمبر، به غيرِ فاطمه …چه كسى با مرتَضىٰ برابر است ؟آن چنان كَنده درِ آن قلعه راگوييا خيبر از اوّل بى دَر استهر كسى در هر لباس و مَنصبى …حيدرى مذهب نباشد كافر استفاطمه بر كُلّ عالَم مادر و …او به كُلّ آفرينش پدر استپدرِ خاك است و باباىِ فَلكحضرتِ عشق است و مولاىِ فَلكاين على افسانه ى افسانه هاستاين على زيباترين شعرِ خداستنامِ او ذكرِ قنوتِ فاطمهفاطمه ذكرِ قنوتِ مرتَضاستاو بُود مصداقِ قولِ اِنَّمااو همان شأنِ نزولِ هَل أتىٰ ستاو همان صف شكنِ صف شكناناو قَدَر قدرت و شاهِ لافتىٰ ستانعكاسِ مهرَبانىّ على …حضرتِ سلطان على موسىَ الرضاستانعكاسِ زورِ بازوىِ على …زورِ بازوىِ يَلِ كرب و بلاستناله ى آتشِ كينه ى على …در نواىِ نِى و ناىِ نينواستبُغضِ او شد غربتِ بى خاتمهغربتِ تمامِ آلِ فاطمه (س) + نوشته شده در  چهارشنبه دوازدهم بهمن ۱۴۰۱ساعت 21:9&nbsp توسط سعید تاجیک  |  بخوانید, ...ادامه مطلب

  • ولادت امام باقر(ع)

  • ولادت امام باقر(ع):باقريّ و دوّمين محمّديتو شكافنده ي علمِ سَرمديبر همه نابغه ها ، سرآمديهمه ي ناگفته ها را بَلَديعلَّتِ اثباتِ هر فرضيّه ايصاحبِ هر حوزه ي علميّه اياي سراپا جلوه ي ابوتُرابيادِگارِ حضرتِ ( اُمُّ الكتاب )اي جوابِ هر سئوالِ بي جواباي علوم و دانشِ تو بي حسابنامِ تو شيرازه ي دفترِ علمصدفِ دانشي و گوهرِ علماي تو بر علومِ دين ، طلايه داراي تو بر پيغمبران ، آموزِگارعلم ، با علمِ تو دارد اعتبارعلم را علمِ تو كرده ( تار و مار )حِلمِ تو از جنسِ حِلمِ مجتباستعلمِ تو از مكتبِ كرب و بلاستبر تو اي اُستادِ درسِ عاشقيعاشقم با همه ي نالايقيزنده سازِ مكتبِ حقايقينورِ مذهبِ امامِ صادقيرنگ و بويِ نهضَتَت ، پيغمبريوارثِ علم و حديثِ حيدري(مغزِ بادامِ) حسين و حَسنيافتخارِ من و اَجدادِ منينُقلِ هر مجلسِ بحث و سخنينَقلِ هر پاسخِ دندان شكنيبهترين دليلِ علمي؛ سيره اتبر تو مي نازد همه ى عشيره اتاي وجودَت علَّتِ بقايِ دينفارغُ التّحصيلِ كربلايِ دينچقَدَر طعنه شنيدي ، پايِ دينكعبِ نِي ها خورده اي برايِ دينهم نَفَس با آه و ناله بوده ايهمكلاسِ آن (سه ساله) بوده ايجسمِ پاره پاره ؛ يادَت نَرودگوشِ بي گوشواره ؛ يادَت نَرودذبحِ آن شيرخواره يادتَ نَرودغارتِ گهواره يادَت نَرودزينب و رُباب ؛ يادَت نَرودمجلسِ شراب ؛ يادَت نَرود + نوشته شده در  یکشنبه دوم بهمن ۱۴۰۱ساعت 22:41&nbsp توسط سعید تاجیک  |  بخوانید, ...ادامه مطلب

  • شب و روز شهادت بی بی

  • آمد كه خودش جمع كند بستر خود را(شايد كه بييند خنده ي شوهر خود را )امروز كه كار خانه كرد و پخت و پز كرد ...زد شانه به زحمت گيسوي دختر خود رابانوي شكسته استخوان گفت به حيدر :تا غسل دهد با پيروهن همسر خود راپنهان ز عليّ و كودكان خود نموده ...زخم گونه و صورت و بال و پر خود راميگفت حسن جان تو دعاكن كه نبيند ...ديگر پسري نقش زمين ، مادر خود راميگفت علي خدا كند دگر نبيند ...مردي وسط مغيره ها همسر خرد را !از زينب خود خواست به جاي او ببوسد ...زير حنجر برادر بي سر خود را !با زينب خود گفت از آن شبي كه بايد ...با دست بگيرد گره معجر خرد را !ميگفت حسينم ، تو در آيينه ي مادرامروز ببين شكستن دختر خود را ! + نوشته شده در  سه شنبه ششم دی ۱۴۰۱ساعت 8:29&nbsp توسط سعید تاجیک  |  بخوانید, ...ادامه مطلب

  • ولادت امام حسن عسگرى (ع)

  • اي زِ جمالِ مجتبي آينهوي زِ كمالِ مرتضي آينهتويي زِ حضرتِ رضا ، آينهسامره اَت زِ كربلا ، آينهوارثِ جودِ حضرتِ جوادي ...اي ( عليْ اكبرِ ) امامِ هاديدستِ من و دامنِ احسانِ تومستىِ من ، زِ ( تاكِ ) چشمانِ توروزيِ من ، زِ ( دَخلِ دُكّانِ ) توسفره ي من ، پُر شده از نانِ توگدايِ كُهنه كارِ سامرايمهلاكِ خانواده ي رضايماي حَسنِ عسگريِ نازنيناي پدرِ مهديِ پرده نشينمُبلِّغِ زيارتِ اربعينتويي ركابِ سامرا را نگينذكرِ تمامِ ( پنج شنبه هايي )امامِ مُجتبايِ سامراييضريحِ تو ، شش گوشه ي دوّمينصحن و سرايِ تو بهشتِ بَرينعرش ، زِ فرشِ حَرمت خوشه چينفرشته در صحنِ تو گوشه نشينكعبه ي حج نرفته اي ، يا حسن !تو فرق داري در حرم ...، با حسن !در طلبِ رويِ أباصالحمدربدرِ كويِ أباصالحمقتيلِ ابرريِ أباصالحمدخيلِ گيسويِ أباصالحمتشنه ي ديدارِ أباصالحمبر سرِ بازارِ أباصالحماي حسنِ دوّمِ پاره جگر ...حسن شدي ...، بدونِ ظلمِ همسركوچه نشد برايِ تو دردِسرشانه ي تو نشد عصايِ مادرحسن شدي ...، بدونِ بُغض و كابوسحسن شدي ...، بدونِ دردِ ناموسحسن شدي ...، بدونِ زخمِ زبانحسن شدي ...، بدونِ تيرباران !لحظه ي پروازِ خود ( اي حسن جان ) ...نبوده اي به فكرِ نامَحرماننبوده اي دل نگرانِ خواهرنبوده اي به فكرِ صيدِ مَعجر ! + نوشته شده در  دوشنبه نهم آبان ۱۴۰۱ساعت 22:10&nbsp توسط سعید تاجیک  |  بخوانید, ...ادامه مطلب

  • وفات حضرت معصومه (س)

  • زهرایم و دارم حرم ، الحمدللهافتاده بر قم گذرم ، الحمدللهدر کوچه‌های شهر قم سیلی نخوردممانندِ زهرا مادرم ، الحمدللهخاکی نگشته چادر زهراییِ منغارت نگشته معجرم ، الحمدللهدر دستِ ساربانِ بی‌حیا ندیدمانگشترِ برادرم ، الحمدللهبا ضربه‌هایِ بی امانِ تازیانهزخمی نشد بال و پرم ، الحمدللهمانندِ عمّه زینبم دیگر نبودهنامحرمی دور و برم ، الحمدللهپاره نشد از خنجر تیزِ کنیزیمثلِ سکینه جگرم ، الحمدللهمثلِ رقیّه بی کفن خاکم نکردندزهرایم و دارم حرم ، الحمدلله + نوشته شده در  پنجشنبه دوازدهم آبان ۱۴۰۱ساعت 15:1&nbsp توسط سعید تاجیک  |  بخوانید, ...ادامه مطلب

  • محکومیت حمله تروریستی حرم شاهچراغ

  • در خیابان اغتشاش و در حرم خونِ شهیددشمنِ روباهِ ما هی می شود کفتار ترفتنه می خوابد یقیناً؛ که به قولِ رهبرم …ملّتِ ما با شهادت می شود بیدار تر + نوشته شده در  پنجشنبه پنجم آبان ۱۴۰۱ساعت 14:8&nbsp توسط سعید تاجیک  |  بخوانید, ...ادامه مطلب

  • محكوميت حادثه تروريستي حرم شاهچراغ

  • تا به قتلِ هر زن و کودک تفاخر میکنداو نه رحمی بر تو ، نه بر اهل چادر میکندروسری را باز هم بردار ! داعش آمدهاو خشاب از روسری های شما پُر میکند !!! + نوشته شده در  جمعه ششم آبان ۱۴۰۱ساعت 12:51&nbsp توسط سعید تاجیک  |  بخوانید, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها