آهِ من ، کاش رسد به محضرت ، کوفه میا
میدهم تو را قسم به مادرت ، کوفه میا
مَردمی که نمکِ علی بُود در خونِشان ...
کینه دارند از تو و از پدرت ، کوفه میا
نامه ها را تا زدند و عهد و پیمان شکنان ...
همه در فکرِ بُریدنِ سرت ، کوفه میا
تا ز تیغ و نیزه و شمشیرهایِ کوفیان ...
پاره پاره نشده بال و پرت ... ، کوفه میا
حرمله ، تیرِ سه شعبه ، حنجرِ شیرخواره ات ... !
رحم کُن تو بر علیِّ اصغرت ، کوفه میا
هر جوانی در خیالَش گوییا که میکِشد ...
نقشۀ قتلِ علیِّ اکبرت ، کوفه میا
ماجراهایِ پس از عبّاس را مُرور کن
... تا نیفتاده ز پا ، دلاورت ... ، کوفه میا
بی وفایی جایِ خود ، صحبتِ بی حیایی اَست
رحم کُن مولایِ من بر خواهرت ، کوفه میا !
پنجه ها ، در انتظارِ معجر و گوشواره هاست
لااقل با آن سه ساله دخترت ، کوفه میا
تا که غارت نشود ای قافله سالارِ عشق ...
پیرهن و عمّامه و انگشترت ، کوفه میا
************
دل نوشته های سعید تاجیک...برچسب : مسلمیه تل زینبیه,مسلمیه شهرری,مسلمیه 92,مسلمیه 93,مسلمیه نریمان پناهی,مسلمیه حرم عبدالعظیم,مسیلمه کذاب,مسلمیه تهران,مسلمیه, عبدالعظیم,مسلمیه 92 جواد مقدم, نویسنده : st69a بازدید : 164