دل نوشته های سعید تاجیک

متن مرتبط با « عبدالعظیم» در سایت دل نوشته های سعید تاجیک نوشته شده است

يا صاحب الزمان(عج)

  • عاقبت حاجتِ مظلوم، روا می‌گرددقدس از سیطرۀ کفر رها ميگردد + نوشته شده در  پنجشنبه بیست و پنجم آبان ۱۴۰۲ساعت 10:56&nbsp توسط سعید تاجیک  |  بخوانید, ...ادامه مطلب

  • ولادت پیغمبر (ص) و امام صادق (ع)

  • سلام اي نقطه ي پرگارِ هستيسلام اي گرميِ بازارِ هستيسلام اي نمكِ بزمِ رسالتسلام اي نُقلِ مجلسِ نبوّتتو هستي سفره دارِ دينِ اسلامتويي بُنيانگذارِ دينِ اسلامشروعِ عشقي و پايانِ عشقييگانه صاحبِ قرآنِ عشقيتويي سر لوحه ي يكتاپرستيتويي شيرازه ي ديوانِ هستيبه تارِ مويِ تو يوسُف دخيل استبرادرْ خوانده ي تو جبرييل استبه رويِ حلقه ي هستي ؛ نگينيتو اُلگويِ اميرَالمؤمنينيعَبايت جانمازِ عرشيان استمَزارت سجده گاهِ فَرشيان استتو مَعروفي ميانِ آسِمان ها كه هستي پدرِ حضرتِ زهرابه غير از تو كه ألحق بي قريني ...كه دارد مِثلِ حيدر ، جانشيني !؟ميانِ أنبياء ، تو نورِ عينيكه جدّ حَسَنِين و زينَبِينيتو ضربُ المَثَلِ پيغمبراني ...كه جدّ مهديِ صاحبْ زمانيچنان كه مكتبِ تو تا ندارد ...رييسِ مذهبِ تو تا نداردفَلك زيرِ پَرِ جعفرِ صادقمَلك مُستَمِعِ منبرِ صادقتمامِ دينِ تو مديونِ صادقخدايِ تو بُود ممنونِ صادقز ( قالَ الصّادق ) إحيا شده اسلامز نامِ او مُداوا شده اسلامبُوَد او باعثِ عزّتِ شيعهبُوَد او بانيِ هيئتِ شيعهكلامِ او سراسر شور و شين استكلاسِ او پُر از يادِ حسين استمسيرِ روضه اش خورده به زهراشده او وارثِ غربتِ مولاگُريزِ روضه اش خورده به زينبدَويده چون رقيّه ! پىِ مَركب + نوشته شده در  جمعه هفتم مهر ۱۴۰۲ساعت 21:26&nbsp توسط سعید تاجیک  |  بخوانید, ...ادامه مطلب

  • يا رسول الله (ص)

  • آمدی تا که بگویی به همه ...دستگیرِ همه بودن ؛ زیباستنبیَ الله زیاد است ، ولی ...پدرِ فاطمه بودن ؛ زیباست + نوشته شده در  شنبه هشتم مهر ۱۴۰۲ساعت 17:52&nbsp توسط سعید تاجیک  |  بخوانید, ...ادامه مطلب

  • #طوفان الأقصىٰ

  • پيرِ ما گفت با اهالىِ تَذليل:نيست ٢٥ سالِ بعد، اسراييلدارد انگار، از كمانِ الأقصىٰ …به تل آويو رها مى شود سِجّيل + نوشته شده در  یکشنبه شانزدهم مهر ۱۴۰۲ساعت 8:25&nbsp توسط سعید تاجیک  |  بخوانید, ...ادامه مطلب

  • امام حسن مجتبى(ع)

  • يا امام حسن(ع):سلمانِ حسينيم و مسلمانِ حسن جانبى تابِ حسينيم و پريشانِ حسن جاندر دامِ حسينيم و گرفتارِ أبالفضلحيرانِ حسينيم و غزلخوانِ حسن جانهستيم سرِ سفره ى اربابِ دو عالَم ...ما ريزه خورِ سفره ى احسانِ حسن جاندر كُنگره ى عشقِ حسينى شده تصويبهر سينه زنى هست به قربانِ حسن جانمانندِ حريمِ حرمِ ضامنِ آهو ...بايد كه بسازيم شبستانِ حسن جانيك عمر به يادِ روضه ى كوچه و سيلى ...هستيم دل آشفته و گريانِ حسن جان + نوشته شده در  سه شنبه بیست و یکم شهریور ۱۴۰۲ساعت 19:51&nbsp توسط سعید تاجیک  |  بخوانید, ...ادامه مطلب

  • جامانده هاى اربعين

  • سهم من از کرببلا، دائم فِراق استیک قابِ عکسی که به دیوارِ اتاق استاین اربعین هم قسمتم نشد بیایمبیچاره این دل که سراسر اشتیاق استمرغِ دلِ جامانده ى حسرتْ كِشِ من …در حسرت پروازِ ايران و عراق استگویا که این جاماندن من با رقیّه …در دفترِ تقدیرم حُسنِ اتّفاق است(با زينب و سكينه و رباب و سجّاد…در علقمه بازارِ اشك و روضه، داغ است) + نوشته شده در  سه شنبه چهاردهم شهریور ۱۴۰۲ساعت 16:35&nbsp توسط سعید تاجیک  |  بخوانید, ...ادامه مطلب

  • تقديم به زيارت اوّلى هاى اربعين

  • گرچه گذشت خيلى زود، اين اوّلين زيارتچه خوب و دلنشين بود، اين اوّلين زيارتنميره از خاطرم، قدم قدم تا حرمشمارشِ هر عمود، اين اوّلين زيارتيه حسّ موندِگاره، اين اوّلين زيارتتولّدِ دوباره، اين اوّلين زيارتبا مددِ ثارالله، هر اربعين ايشااللهمنو حرم مياره، اين اوّلين زيارت + نوشته شده در  جمعه هفدهم شهریور ۱۴۰۲ساعت 1:40&nbsp توسط سعید تاجیک  |  بخوانید, ...ادامه مطلب

  • غديريه

  • مستِ مستم از مِیِ خُمِّ غدیربر لبم زمزمه ى نعمَ الأميردل­ به دریا می­ زنم ؛ با ذکرِهو ...می خورَم با یک نَفَس مِی تا گلورقصِ مستی می­ کُنَم بی­ واهمه ...چون شده حیدر ، امامِ فاطمهدر دلم سیمایِ دلبر می­ کِشَمتا فَراسویِ جُنون پَر می­ کِشَممی­ زَنَم نعره به آوایِ جَـلی :مَنصَبَت بادا مبارک ، یاعلی مست و درویش و قَلَندَر پیشه­ اَمافتخارم بَس که حیــدر پیشه­ اَمباده ­نـــوشِ بادۀ آگــاهی­ اَمتا نفس دارم ، علی­ اللّــهی­ اَمسجده بر محرابِ ابرو می کُنَمسویِ درگاهِ علی ، رو می کُنَمهمچو مجنون قصدِ لیلا می کُنَمچون گـــدا او را تمنّا می کُنَمبا زبانِ عاشقی ، می­ خوانَمَشبا همهْ نالایقی ، می­ خوانَمَشگویَم ای معنــایِ مِفتاحُ­ الفَرَجیاعلی ای صاحِبِ شمشیرِ کَجیاعلی ای سوز و سازِ فاطمهای عبایَت جانمـــازِ فاطمهای سر زُلفِ تو صَد حَبلُ­ المَتینقبـلۀ قبـله ، خـداونـدِ زَمیـنرمزِ دین و همۀ ایمان توییشَک ندارم ، همۀ قرآن توییشاهکارِ خالقِ دُنیا توییجانشینِ خَتمُ­ الانبیاء توییجانِ زهرا ؛ فارغ از هستَم نَمابر درِ میخــانه پابَستَــم نَمـا حضرتِ خورشید ، ای ابرِ بهاربر کویرِ قلبِ من قَدری بِباردر غدیرَت ، نینوایی کُن مرا( اربعين ، كرببلايى كُن مرا )كُن عنايتى كه بيمارَت شومساكنِ كوىِ علمدارَت شومخرجِ اشك و شور و شينم را بِدهاذنِ روضه ى حسينم را بِده + نوشته شده در  سه شنبه سیزدهم تیر ۱۴۰۲ساعت 19:58&nbsp توسط سعید تاجیک  |  بخوانید, ...ادامه مطلب

  • شهادت علي (ع)

  • راهي شده با جگري آتش گرفتهساقي به سويِ كوثري آتش گرفتهدختر كنارِ بسترِ بابايِ مظلوم ...افتاده يادِ مادري آتش گرفتهزينب به رويِ او كشيده چادري كه ...خاكي شده پُشتِ دري آتش گرفتهمولا به عبّاس و حسين و حسنَش گفت ...از حنجر و بال و پري آتش گرفتهگفته برايِ حسن و حسين و عبّاس ...از ماجرايِ خواهري آتش گرفتهگفته ز گوشواره و خلخال و النگوگفته ز صيدِ مَعجري آتش گرفتهگفته ز مُشت و لگد و سيلي و شلاّقگفته ز مويِ دختري آتش گرفته + نوشته شده در  سه شنبه بیست و دوم فروردین ۱۴۰۲ساعت 16:59&nbsp توسط سعید تاجیک  |  بخوانید, ...ادامه مطلب

  • ايام شهادت اميرالمؤمنين علي(ع)

  • اي كه از زخمِ سرِ تو خونِ غم مي ريزداز تماشايِ تو هر بار ، دلَم مي ريزدچه به روزِ سرِ تو آمده اي تاجِ سرَم ...كه طبيب از ديدنِ سرَت به هم مي ريزد !؟شك ندارم اي پدر كه در كنارِ بسترَت ...اشكِ خون از ديدِگانِ مادرم مي ريزدكربلا زنده شده در نَظَرَم ! مي بينم ...خون ز پا تا به سرِ برادم مي ريزد !از همين حالا دلِ زينب گواهي مي دهد ...ترسِ نامَحرم پس از يَلِ حرم ، مي ريزد !نَه تو هستي نَه أبالفضل و حسين و حَسنم ...كه عدو برايِ معجر ! به سرَم مي ريزد + نوشته شده در  سه شنبه بیست و دوم فروردین ۱۴۰۲ساعت 17:0&nbsp توسط سعید تاجیک  |  بخوانید, ...ادامه مطلب

  • ولادت حضرت صاحب الزمان(عج)

  • اي دو عالَم فرشِ زيرِ پايِ توشهرِمان آذين شده برايِ توهر صدايي مي رسد از هر طرفغير از آن صدايِ آشِنايِ توچارده قرن است در قابِ فَلك ...نيست عكسِ چهره ي زيبايِ توچارده قرن است ، از گناهِ ما ...به عقب افتاده ماجرايِ توچوبْ خطّ ِ جمعه هامان پُر شده ...از خيالِ سبزِ جمعه هايِ توبس كه تو ( امروز و فردا ) مي كُني ...پُر شده امروزم از فردايِ تودفترِ ( حضور ، غيابِ ) عاشقي ...پُر شده از غيبتِ كُبرايِ توچارده قرن است ، ما منتظريم ...كه به سر آيد شبِ يلدايِ توچارده قرن است پيدا نشده ...سيصد و اَندي نفر ، برايِ توآخَر اي راز و نيازِ دل ؛ بياتكسوارِ يكّه تازِ دل ؛ بيااي زمين و آسِمان ، منتظرتاي غريبانِ جهان ، منتظرتسالها رفت و خبر از تو نشدمانده ساعتِ زمان ، منتظرتفاطميّه و محرّم و صفر ...مِثلِ ماهِ رمضان ، منتظرتاي بهارِ ابديّ ِ فاطمه ...هست هر فصلِ خزان ، منتظرتمرتضي ندبه برايت خوانَد و ...فاطمه ، سينه زنان ، منتظرتبي حرم ؛ از تو حرم مي خواهد و ...بي كفن ؛ رويِ سَنان ، منتظرتزينبِ دل خسته ؛ مانده سالها ...در حرم ، قامت كمان ، منتظرتمانده آن پيرِ سه ساله ي حسين ...در خرابه ، نگران ، منتظرتمسجد و حرم بُود منتظرتساقي و عَلم بُود منتظرتاي به رُخ پرده كشيده ؛ باز گرديوسُفِ پنهان ز ديده ؛ باز گرداز غمت اي حضرتِ ليلا ؛ دگر ...اين دلِ مجنون ، بُريده ؛ باز گردالتيامِ زخم هايِ فاطمه ...جانِ آن قامت خميده ؛ باز گردوارثِ غربت و غيرتِ عليوقتِ آمدن رسيده ؛ بازگردشاهدِ كوچه صدايت مي زند ...انتقامِ آن ( كشيده ) باز گردگوش كُن ؛ دارد صدايت مي زند ...رگِ حلقومِ بُريده ؛ باز گردجانِ آن طفلي كه در ظهرِ عطش ...شير از تير ؛ مَكيده ...؛ باز گردپرده ي حُرمتِ عمّه ي تو را ...چشمِ بي حيا دَريده ! باز گرداي أبال, ...ادامه مطلب

  • ولادت قمر بنی هاشم(ع)

  • سوّمين شيرِ نَرِ شيرِ خدايي ، عبّاسدانش آموزِ كلاسِ مجتبايي ، عبّاسهيَجان و ضرَبانِ نينوايي ، عبّاسهمه ي آرامشِ كرب و بلايي ، عبّاسمقتدايِ تو حسين و مرجعِ تو زينب استروزِ ميلادِ تو ميلادِ خدايِ ادب استآمديّ و حضرتِ اُمُّ البنين شاد شدهخوردنِ مِي فقط از دستِ تو آزاد شدهعاشقِ رويِ تو هر ( شيرين و فرهاد ) شدههر كه شد شاگردِ تو ، يك شبه اُستاد شدهبه علي ( حيدرِ كرّار ) شدن مي آيدبه تو ( عبّاسِ علمدار ) شدن مي آيدمِهر و مَه از ديدنَت آب شود ، حق داردعشق از عشقِ تو بي تاب شود ، حق داردعكسِ تو در آسِمان قاب شود ، حق دارداشكِ چَشمِ تو مِيِ ناب شود ، حق داردآسِمان بر تو زمين گير شود ، حق داردكهكشان بر تو به زنجير شود ، حق دارداي جگر دار ترين زاده ي حيدر ، عبّاساي هنرجويِ تو صد ( مالكِ اَشتر ) عبّاساي تو از دايره ي سخن فراتر ، عبّاساي تو را مادرِ اربابِ تو مادر ، عبّاسبه تو سقّا شدن و دريا شدن مي آيد( عبدِ صالح ) شدن و آقا شدن ، مي آيدپهلوان هستي و ويران گَري ات ، زبانزد استنحوه ي جنگيدنِ حيدري ات ، زبانزد استاي دلآورِ علي ؛ دلبري ات زبانزد استبه خدا تربيتِ مادري ات زبانزد استتويي آن كوهِ نمك كه از عسل شيرين تر استخرجِ تو كرده خدا هر چه كه ذوق و هنر استتا ز تن دو دستِ آب آورَت افتاد زمين ...شيشه ي عُمرِ علي اصغرَت افتاد زمينتا ز سر روسريِ خواهرت افتاد زمين ...همه ديدند ز نيزه سرَت افتاد زمينبي تو آنچه كه نبايد بشود ! رُخ دادهبي تو آن سه ساله زيرِ دست و پا افتاده + نوشته شده در  جمعه پنجم اسفند ۱۴۰۱ساعت 14:39&nbsp توسط سعید تاجیک  |  بخوانید, ...ادامه مطلب

  • میلاد امام سجاد (ع)

  • امام سجاد (ع):بندِ دل خوره گره به رشته ي سجّاده اتبه فدايت ؛ به فدايِ تو و خانواده اتدل و دلبرِ حسيني ؛ ما همه ، دلداده اتنوه ي ابوترابي ؛ ما به خاك اُفتاده اتمردِ شبهايِ مناجاتي ؛ علي ابن الحسيننوه ي مادرِ ساداتي ؛ علي ابن الحسينپسرِ حسين و دامادِ حَسن هستي شمااوّلين امامِ بعد از پنج تَن هستي شمااوّلين گريه كُن، اوّلْ سينهْ زن هستي شمابي حرمْ فرزندِ شاهِ بي كفن ، هستي شماخواب ديدم حرم و صحن و سرا داري شماحوض و فوّاره و ايوانِ طلا داري شمارگِ ايرانيِ تو ؛ عزّتِ ايرانيِ ماستخانه ي مادري ات كشورِ سلمانيِ ماستوارثِ ديده ي تو ديده ي بارانيِ ماستعاشقِ صحيفه ات پيرِ خُراسانيِ ماستبه عليْ اكبرِتان رفته رجز خوانيِ مابه عمويت رفته قاسمِ سليمانيِ مامَصلحت بود بماني عمّه را ياري كُنيمَصلحت بود پس از عبّاس ، علمداري كُنيمَصلحت بود كه با عمّه ي خود زاري كُنيبا تنِ تبْ دارِ خود دين را پرستاري كُنيقِسمَت اين بود، هلاكِ حرفِ مَردُم بشويمانعِ كنيزيِ رقيّه خانُم بشوي + نوشته شده در  یکشنبه هفتم اسفند ۱۴۰۱ساعت 6:23&nbsp توسط سعید تاجیک  |  بخوانید, ...ادامه مطلب

  • ولادت حضرت على اكبر(ع)

  • جوانِ لشگرِ كرب و بلايينگينِ حلقه ي خونِ خداييجوانيّ عليّ مرتَضاييتو استادِ بِلالِ مصطفاييتو پيغمبر ترين حيدرِ عشقيتو لب تشنه ترين كوثرِ عشقيپُر از غيرتي و پُر از شجاعتقيامت قامتي ، قامت قيامتبه قدّ و قامت و سيرت و صورت ...به عبّاسِ علي داري شباهتميانِ رزمَت اعجازِ أبالفضلتويي شاگردِ مُمتازِ أبالفضلتو هستي نورِ چَشمانِ حسين و ...تو هستي ميوه ي جانِ حسين و ...تو هستي قلبِ قرآنِ حسين و ...تويي يوسُفِ كنعانِ حسين و ...يَلِ بالا بُلندِ اُمِّ ليلابرادر زاده ي زينبِ كبريتو شيري از نژادِ شيرِ عشقيشبيهِ مادرِ اَميرِ عشقيجوان هستي وليكن پيرِ عشقيمَهِ خورشيدِ عالَمگيرِ عشقيسرِ زُلفَت به دوشِ عرشِ اَعلاستخُروشِ تو خُروشِ حق تعالاستتو فصلِ سُرخي از تقويمِ عشقيتو از روزِ ازل ، تقديمِ عشقيتمامِ معنيِ تسليمِ عشقيتو اسماعيلِ ابراهيمِ عشقيتو روحِ نوحِ كَشتيّ نجاتيتو يَحيايِ جوانِ كائناتيمُناجاتَت مُناجاتِ حسينيعباداتَت عباداتِ حسينيجوانِ عشق و مرآتِ حسينيسراپا جلوه ي ذاتِ حسينيتو آقا زاده ي آقايِ عشقيعصايِ پيريِ مولايِ عشقيگرفتارِ بلا شد پيكرِ توپُر از تيرِ جفا شد پيكرِ توشبيهِ بوريا شد پيكرِ توحسابي نخ نما شد پيكرِ توز هم پاشيده شد اعضايت آقازمين گيرِ تو شد بابايت آقا + نوشته شده در  پنجشنبه یازدهم اسفند ۱۴۰۱ساعت 19:7&nbsp توسط سعید تاجیک  |  بخوانید, ...ادامه مطلب

  • شهادت موسي ابن جعفر(ع)

  • باب الحوائج باشد و باب المراد استدر خاکِ ایران یادِگارِ او زیاد استدر کاظمینی که بُود همتایِ مشهد ...همسایه ی دیوار به دیوارِ جواد استاز دستِ زندانبانِ او ، ای دادِ بیدادبر لب رسیده جانِ او ، ای دادِ بیدادیادِ تنورِ خولی می اندازد او‌ را ...تاریکیِ زندانِ او ، ای دادِ بیدادمعصومه را از ديدنَش مأيوس كردندزنجيرها را با تنَش مأنوس كردندهم جايِ افطاري به او ( شلاّق ) دادندهم پيشِ رويَش صحبتِ ناموس كردند !هم حُرمتِ ( یا ربّنایش ) را شکستندهم استخوانِ ( دست و پایش ) را شکستندمانندِ زینب از یهودی لطمه خوردهمِثلِ رقیّه دنده هایش را شکستندشوریده حال و تنِ پامال ، در سیَه چال ...هر شب مسیرِ روضه اش خورده به گودالدلتنگِ معصومه که می شد گریه می کرد ...با روضه ی معجر و گوشواره و خلخالوقتی که تشییعَش به یک در خورده پیوند ...یعنی که روضه اش به مادر خورده پیوندوقتی رضا آمد به بالینَش ؛ یقیناً ...یعنی که روضه اش به اکبر خورده پیوندحالا که اختیارِ شعر از دست رفته ...رشته ی روضه اش به اصغر خورده پیوندحالا که حال و روزِ روضه اینچنین شد ...قافیه با ( خنجر و حنجر ) خورده پیوند + نوشته شده در  پنجشنبه بیست و هفتم بهمن ۱۴۰۱ساعت 15:42&nbsp توسط سعید تاجیک  |  بخوانید, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها