به يادِ مادر و تيزيِ مسمار ...
ز سينه ميكِشم آهِ شرربار
حسن هستم و شد غروبِ عُمرم ...
طلوعِ روضه هايِ ( در و ديوار ) !
حسن هستم ولي هرگز برايم ...
نگشته ماجرايِ كوچه تكرار
حسن هستم و همسرم به قتلَم ...
نشد همدستِ دشمنِ ستمكار
حسن هستم و ديگر قلبِ من را ...
نداده طعنه ي مغيره آزار !
حسن هستم و رويِ پايِ مهدي ...
به يادِ عليْ اكبر ميزنم زار
حسن هستم و با ناله ي خواهر ...
شده أشهدِ من ؛ روضه ي بازار
حسن هستم و هستم وقتِ رَفتن ...
به يادِ زينب و مجلسِ أغيار
حسن هستم و دارم چَشمِ گريان ...
به يادِ زينب و خنده ي اَشرار
- - - - -
حرم دارم و يادِ بي حرم ها ...
خدا داند كه دارم غم ِ بسيار
*******************
بر خيمه ي مهدي ات بُود پرچمِ تو
گرديده دلم سينه زنِ ماتمِ تو
جانم به فدايِ تو كه باشد ؛ آقا ...
اين شور و شعورِ ( اربعين ) از دَمِ تو
برچسب : نویسنده : st69a بازدید : 170