حضرت عبدالله (ع)

ساخت وبلاگ

دستَش از عمّه کشید و رفت سویِ دلبرَش

بال و پر زد به سویِ عمویِ از جان بهترَش

دید افتاده عمویِ تشنه اش به رویِ خاک

دید افتاده عمو ، نامردها دور و برَش

دید یک نفر رسیده پیرهنَش را ببَرد

یک نفر خیره شده به حلقۀ انگشترَش

دید شمر آمده تا جُدا کنَد سرِ عمو ...

شد مهیّا تا که دستش را نماید سپرَش

آمده جایِ عمو سر از تنَش جدا شود

آمده جایِ عمو صدپاره گردد پیکرَش

آمده شرمندۀ مادرِ اصغر نشوَد

آمده تا برِسد به اکبر و برادرَش

آمده تا که نبینَد زدنِ رقیّه را

آمده تا که نبینَد عمّۀ بی معجرَش

******

+ نوشته شده در  چهارشنبه بیست و نهم شهریور ۱۳۹۶ساعت 0:35  توسط سعید تاجیک  | 
دل نوشته های سعید تاجیک...
ما را در سایت دل نوشته های سعید تاجیک دنبال می کنید

برچسب : عبدالله, نویسنده : st69a بازدید : 154 تاريخ : جمعه 31 شهريور 1396 ساعت: 18:13