شب شهادت

ساخت وبلاگ

 

هميشهازغم_ خودبرايمنگفتي

زغربتوتنهاييات؛سخنگفتي

هرآنچهنگفتيبهمن،بهچاهگفتي ...

ومابقي ... همهرابهخويشتنگفتي

چهطعنههاكهشنيديودمنزدي 

چقدرباخودتازغمومحنگفتي

ازآنسلامكهامروزبهمادرمدادي ...

گمانكنمكهبهزهرا،زآمدن،گفتي

گمانكنمكهدوبارهياد_ مادرافتادي ...

كهبرايمدوبارهاز " لگدزدن " گفتي

نگاهكردموديدمزروزنهيدر ...

چهبا " حسينوأبوفاضلوحسن " گفتي 

چوكاسهكاسهيشير_ يتيمها،ديدي ...

زبيحيايي _ اينكوفيان،بهمنگفتي

زگوشوارهوخلخالوغارت _ معجر ...

زقصهيانگشتنماشدن؛گفتي

زكشتن_ نوههايتزقتل_ حسينت ...

زغارت _ آنكهنهپيروهنگفتي

بهمنزچشم _ حرامي،زخندهيدشمن ...

بهمنزحرملههاي_ بددهن،گفتي

بهمنزاشك _ سهساله،زسيليوناله ...

بهمنتوازآنپير_ بيكفن؛گفتي

********^

+ نوشته شده در  سه شنبه بیست و سوم خرداد ۱۳۹۶ساعت 10:22  توسط سعید تاجیک  | 
دل نوشته های سعید تاجیک...
ما را در سایت دل نوشته های سعید تاجیک دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : st69a بازدید : 149 تاريخ : سه شنبه 23 خرداد 1396 ساعت: 13:09