اسب ها را زِ حَريرِ بدنَش رد كردند
ز سراپاىِ تنَش كسبِ درآمد كردند
با نواميسِ حسين ابنِ على، بد كردند
با لگد راهِ سه ساله دخترَش، سد كردند
با حسين و پدر و مادرِ او، لج كردند
وحشيانه راهِ خود را به حرم، كج كردند
خيمه ها آتش گرفت و خواهرش ميسوزد
دارد انگار ! دوباره مادرش مي سوزد
پنجه اى آمد و گوش دخترش، مى سوزد
دخترى آتش به دامن، معجرش مى سوزد
كودكى با كعبِ نِى، بال و پرَش آتش گرفت
مادرى از (نبشِ قبرِ ) پسرش ! آتش گرفت
كربلا ريخت بهم، عرش خدا ريخت بهم
حضرتِ سجاد، بين خيمه ها ريخت بهم
احترام و عزّتِ آل عبا، ريخت بهم
حرم از حمله ى قومِ بى حيا، ريخت بهم
همه جا ريخت بهم، خونجگرى ها پا گرفت
روضه ى اسارت و دربدرى ها، پا گرفت
برچسب : نویسنده : st69a بازدید : 119