یا صاحب الزمان(عج)

ساخت وبلاگ

آخرين قافله سالار ، بيا
آخرين سَرور و سَردار ، بيا
آخرين دلبر و دلدار ، بيا
آخرين خورشيدْ رُخسار ، بيا
آخرين ماهِ شبِ تار ، بيا
( دير شد موعدِ ديدار ، بيا )

اي طلوعِ تو طلوعِ سرمدي
آخرين دسته گُلِ محمّدي
اي كه آرزويِ آلِ احمدي
عُمرِ ما به سر شد و نيامدي
وارثِ احمدِ مُختار ، بيا
( دير شد موعدِ ديدار ، بيا )

آخرين آيينه دارِ مرتَضىٰ
يوسُفِ ايل و تبارِ مرتضي
اي به دستَت ذوالفقارِ مرتضى
باز كُن گره ز كارِ مرتضى
يارىِ حيدرِ كرّار ! بيا
( دير شد موعدِ ديدار ، بيا )

اي هميشه غصّه دارِ فاطمه
اي قرارِ بيقرارِ فاطمه
روشَناىِ چشمِ تارِ فاطمه
پرده بَردار از مزارِ فاطمه
جانِ آن كُشته ي مسمار ! بيا
( دير شد موعدِ ديدار ، بيا )

اى طلايه دارِ صبرِ حَسنى
اي نَمادِ (شرحِ صَدرِ) حَسنى
اى كه داري چَشمِ ابرِ حَسنى
اى كه دائم سرِ قبرِ حَسنى
تا حَسن شَود حرم دار ، بيا
( دير شد موعدِ ديدار ، بيا )

اى علمدارِ علمدارِ حسين
اى دعايِ دخترِ زارِ حسين
خواهشِ كودكِ شيرخوارِ حسين
گوش كُن اي آخرينِ يارِ حسين ...
مانده زينب سرِ بازار ! بيا
( دير شد موعدِ ديدار ، بيا )

اى سُكوتِ پُر ز فرياد ، بيا
دلرُباىِ رفته از ياد ، بيا
مى شود فاطمه دلشاد ، بيا
بسته مانده دستِ سجّاد ! بيا
بَس بُود اينهمه آزار ! بيا
( دير شد موعدِ ديدار ، بيا )

اي هميشه همه جا حاضر ، بيا
اي تو بر اعمالِ ما ناظر ، بيا
اى تو بر آلِ على زائر ، بيا
اى تَسَلاّيِ دلِ باقر ! بيا
باقر است و غمِ بسيار ! بيا
( دير شد موعدِ ديدار ، بيا )

منم و اين دلِ نالايق ، بيا
مى كُنم از دورى ات هِق هِق ، بيا
اى نواىِ هر دلِ عاشق ، بيا
زنده سازِ مكتبِ صادق ، بيا
گويد او در وسطِ نار ! بيا
( دير شد موعدِ ديدار ، بيا )

يوسُفى با ديده ى گريانِ خود ...
خسته از تاريكىِ زندانِ خود ...
جان به لب از دينِ زندانبانِ خود ...
با همان بال و پَرِ سوزانِ خود ...
گفت با سيليّ افطار : بيا
( دير شد موعدِ ديدار ، بيا )

آب و خاك و باد ، ميگويد بيا
شيعه با فرياد ميگويد بيا
صحنِ گوهرشاد ميگويد بيا
پنجره فولاد ميگويد بيا
اي طبيبِ دلِ بيمار ، بيا
( دير شد موعدِ ديدار ، بيا )

به جواد و بخششِ خدايى اش ...
به جواد و ناله ى زهرايي اش ...
به جواد و ارثِ مُجتبايى اش ...
به همان روضه ى كربلايى اش ...
ذوالفقارِ خويش بَردار ، بيا
( دير شد موعدِ ديدار ، بيا )

آخرين شيرِ نَرِ ابوتُراب
ماهِ پنهان شده در پَسِ نقاب
اى جوابِ هر سئوالِ بى جواب
با امامِ هادى و بزمِ شراب ...
داغِ زينب شده تكرار ! بيا
( دير شد موعدِ ديدار ، بيا )

يار و مونسِ امامِ عسگري
گُلِ نرگسِ امامِ عسگرى
همه ى حِسّ امامِ عسگري
شورِ مجلسِ امامِ عسگرى
دل به دريا بزَن اى يار ، بيا
( دير شد موعدِ ديدار ، بيا )

همرهِ پيرِ جَمارانىِ خود ...
همرهِ همّت و تهرانىِ خود ...
همرهِ قاسمْ سُليمانىِ خود ...
سوىِ نایبِ خُراسانىِ خود ...
با نواىِ ( أينَ عمّار ) بيا
( دير شد موعدِ ديدار ، بيا )

دل نوشته های سعید تاجیک...
ما را در سایت دل نوشته های سعید تاجیک دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : st69a بازدید : 162 تاريخ : يکشنبه 31 فروردين 1399 ساعت: 21:00